اول پطرس 5 * 1-4
First Peter chapter 5
1 من که خود از مشایخ هستم و شاهد بر رنجهای مسیح و شریکِ جلالی که آشکار خواهد شد، مشایخ را در میان شما پند میدهم: 2 گلۀ خدا را که به دست شما سپرده شده است شبانی و نظارت کنید، امّا نه به اجبار بلکه با میل و رغبت، [آنگونه که خدا میخواهد]؛ و نه برای منافع نامشروع بلکه با عشق و علاقه. 3 نه آنکه بر کسانی که به دست شما سپرده شدهاند سروری کنید، بلکه برای گله نمونه باشید، 4 تا چون رئیس شبانان ظهور کند، تاج جلالِ غیرفانی را دریافت کنید.
درس هایی که در اول تیموتائوس و پنجم پطرس خواندیم را تکرار می کند.
پس هدف از ابتدا این بود که کلیسا را افرادی با روح سالم رهبری کنند و در این دو قسمت میگوید که رهبران کلیسا باید افرادی بدون گناه باشند و باید به گونه ای زندگی کنند که کسی نتواند از آنها ایراد بگیرد و بگوید که آنها مرتکب گناهی شده اند و ایده این است که یک مرد مسن باشد نه یک مرد جوان!
در فرقه کاتولیک ها کشیش نباید ازدواج کنند ولی ارتدکس های یونانی بر این باورند که اگر کشیش قبلاً ازدواج کرده باشد اشکالی ندارد ولی اگر نه، بعد از آن اجازه ندارد ازدواج کند.
پس مسیحیان اولیه بر این باور بودند که رهبر کلیسا فقط یک بار اجازه داشت ازدواج کند و اگر همسرش فوت میشد نمی توانست دوباره ازدواج کند. منظور کلیسا از شیخ یعنی کسی که مدت زیادی است که مسیحی شده است و ربطی به سن او ندارد که حتماً پیر باشد و باید کسی باشد که ایمان را کاملا درک کرده باشد تا بتواند مسیحیت را به بقیه آموزش بدهد و نه تنها خودشان باید از نظر روحی خوب باشند بلکه همسر و فرزندان شان هم باید از نظر روحی خوب باشند تا بتواند شیخ کلیسا شود. اینها افرادی بودند که مسئولیت کلیسا را برعهده داشتند، کتاب مقدس به ما میگوید که افراد بالغ باید کلیسا را رهبری کنند. مسیحیان اولیه در مورد سن کشیش چیزی نگفته اند ولی بعضی از مسیحیان اولیه این گونه برداشت می کردند که شخص باید بالای 50 سال داشته باشد و اگر در شهر کوچکی بودند و شهر جمعیت زیادی نداشت تا 35 سال سن هم ممکن بود.
یوحنا 21 * 15 - 17
15 پس از صبحانه، عیسی از شَمعون پطرس پرسید: «ای شَمعون، پسر یوحنا، آیا مرا بیش از اینها محبت میکنی؟» او پاسخ داد: «بله سرورم؛ تو میدانی که دوستت میدارم.» عیسی به او گفت: «از برههای من مراقبت کن.» 16 بار دوّم عیسی از او پرسید: «ای شَمعون، پسر یوحنا، آیا مرا محبت میکنی؟» پاسخ داد: «بله سرورم؛ میدانی که دوستت میدارم.» عیسی گفت: «گوسفندان مرا شبانی کن.» 17 بار سوّم عیسی به او گفت: «ای شَمعون، پسر یوحنا، آیا مرا دوست میداری؟» پطرس از اینکه عیسی سه بار از او پرسید، «آیا مرا دوست میداری؟» آزرده شد و پاسخ داد: «سرورم، تو از همه چیز آگاهی؛ تو میدانی که دوستت میدارم.» عیسی گفت: «از گوسفندان من مراقبت کن.
نگرانی عیسی بعد از رستاخیزش این است که دنبال کنندگانش در راه راست بمانند و این را به پطرس سپرد و پطرس در اواخر عمرش این را به بقیه گفت. نگرانی که پطرس برای کلیسا دارد دقیقاً همان نگرانی هایی است که عیسی به او انتقال داده است. در نهایت می گوید اگر چوپان خوبی باشید پاداش دریافت خواهید کرد.
یوحنا 10 * 11 - 16
11 «من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان مینهد. 12 مزدور، چون شبان نیست و گوسفندان از آنِ او نیستند، هر گاه بیند گرگ میآید، گوسفندان را واگذاشته میگریزد و گرگ بر آنها حمله میبرد و آنها را میپراکَنَد. 13 مزدور میگریزد، چرا که مزدوری بیش نیست و به گوسفندان نمیاندیشد. 14 من شبان نیکو هستم. من گوسفندان خود را میشناسم و گوسفندان من مرا میشناسند، 15 همانگونه که پدر مرا میشناسد و من پدر را میشناسم. من جان خود را در راه گوسفندان مینهم. 16 گوسفندانی دیگر نیز دارم که از این آغل نیستند. آنها را نیز باید بیاورم و آنها نیز به صدای من گوش فرا خواهند داد. آنگاه یک گله خواهند شد با یک شبان.
عیسی میگوید من شبان نیکو هستم و این یک پیشگویی از عهد عتیق در حزقیال باب 34(16-11) و ( 24-20) است.
حزقیال 400 سال پس از مرگ داوود این را نوشته است و این جا زمانی است که کاهن های کنیسه های یهودی بسیار فاسد بودند و به مردم فشار میآوردند و به همین دلیل خداوند، خودش اداره همه چیز را به دست می گیرد چرا که کاهن ها کارشان را خیلی بد انجام می دادند. در آیه 23 میگوید من یک شبان برمیخیزانم تا ایشان را بچراند و واقعاً عیسی رابر خیزاند و زمانی که عیسی میگوید من شبان نیکو هستم در واقع به پیشگویی حزقیال باب 34 اشاره می کند.
اول پطرس 5 * 5 - 7
5ای جوانان، شما نیز تسلیم مشایخ باشید. همگی در رفتارتان با یکدیگر فروتنی را بر کمر بندید، زیرا، «خدا در برابر متکبران میایستد، امّا فروتنان را فیض میبخشد.» 6 پس خویشتن را زیرِ دست نیرومند خدا فروتن سازید تا در زمان مناسب سرافرازتان سازد. 7 همۀ نگرانیهای خود را به او بسپارید زیرا او به فکر شما هست.
در این آیات گفته شده است که مشایخ باید ناظر بر افراد کلیسا باشند و زمانی که شبان نیکو می آید این مشایخ خوب از او پاداش خواهند گرفت و بعد از اینکه با مشایخ و پیران کلیسا صحبت میکند با بقیه افراد کلیسا هم صحبت می کند.
همچنین گفته شده است که مشایخ باید یک الگو برای بقیه افراد کلیسا باشند و به جوان ها می گاوید باید به حرف مشایخ گوش بدهند و تسلیمشان باشند و دلیل آن را با نقل قول از امثال باب 3 آیه 34 می گوید که خدا در برابر متکبران می ایستد اما فروتنان را دوست دارد و توضیح می دهد چون خدا افراد فروتن را دوست دارد و جلال و فیض می دهد باید فروتن باشند.
اول پطرس 5 *8 - 14
8 هشیار و مراقب باشید، زیرا دشمن شما ابلیس همچون شیری غرّان در گردش است و کسی را میجوید تا ببلعد. 9 پس در ایمان راسخ باشید و در برابر او بایستید، زیرا آگاهید که برادران شما در دنیا با همین زحمات روبهرویند. 10 پس از اندک زمانی زحمت، خدای همۀ فیضها که شما را به جلال ابدی خود در مسیح فرا خوانده است، خودْ شما را احیا و استوار و نیرومند و پایدار خواهد ساخت. 11 او را تا ابد توانایی باد. آمین. 12 به کمک سیلاس که او را برادری امین میدانم، این چند خط را به اختصار به شما نوشتم تا تشویقتان کنم و شهادت دهم که همین است فیض حقیقی خدا. در آن استوار بمانید. 13 خواهر برگزیده با شما که در بابِل است، و پسر من مَرقُس، به شما درود میفرستند. 14 4یکدیگر را با بوسۀ محبتآمیز سلام گویید. بر همۀ شما که در مسیح هستید، سلامتی باد.
پطرس از این آگاه است که مسیحیان دشمنی دارند که در تلاش است تا آنها را نابود کند و آن دشمن شیطان است و آن ها را تشویق می کند که از وسوسه های شیطان دور بمانند و در راه راست بمانند و رنجی که همه مسیحیان در تمام دنیا می کشند به خاطر شیطان یکسان است. خیلی از مسیحیان در آمریکا و اروپای غربی از حضور شیطان آگاه نیستند و فکر میکنند یک شخصیت خیالی است اما پطرس نامه اش را با جمله( از دست شیطان در امان باشید) به پایان میرساند.
پولس هم در افسسیان باب 6 نامه اش را با این جمله تمام میکند و می گوید که جنگ ما با سلاح و سپر نیست و یک جنگ روحانی بر علیه شیطان است.
همانطور که عیسی هنگام دعا در متی باب 6 میگوید ما را از دست شیطان رانده شده نجات بده و ما را در آزمایش نیاور. سلاح هایی که شیطان استفاده میکند این است که با شکنجه باعث میشود مسیحیان ایمانشان سست شود و با استفاده از وسوسه باعث گمراهی انسان از راه درست می شود. و بعضی از مسیحیان فکر می کنند که انجام دادن کار خوب خیلی آسان است و راحت نجات پیدا می کنند ولی نمی دانند که دشمنی به نام شیطان وجود دارد که می خواهد آن ها را نابود کند.
پطرس در نامه اش بیشتر در مورد شکنجه شدن صحبت می کند و می گوید اگر این شکنجه ها را تحمل کنید در آخر پاداش بزرگی نصیبتان میشود.