اول قرنتیان باب 1
کلیسای قرنتیان پر از گناه بود و ما می توانیم از آن چیزهای زیادی یاد بگیریم. قرنتیان مشکلات زیادی داشت، ازجمله زنا، تفاوت قائل شدن میان یهودیان و غیر یهودیان و همچنین بانوان قرنتس هم مشکل داشتند.
اولین مشکلی که در مورد آن صحبت میکند متحد نبودن کلیساها است.
1 قرنتیان 1(1-13) :
1 از پولس، که به خواست خدا فرا خوانده شده است تا رسول عیسی مسیح باشد، و از برادرمان سوسْتِنِس، 2 به کلیسای خدا در قُرِنتُس، که در مسیحْ عیسی تقدیس شده و فرا خوانده شدهاند تا قوم مقدّس خدا باشند، همراه با همۀ آنان که در هر جای دیگر نام خداوند ما عیسی مسیح را میخوانند، که خداوند ما و خداوند ایشان است: 3 فیض و سلامتی از سوی خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح بر شما باد.4 من همواره خدای خود را بهخاطر شما و آن فیض خدا که در مسیحْ عیسی به شما بخشیده شده است، سپاس میگویم. 5 زیرا شما در او از هر حیث غنی شدهاید، در هر نوع بیان و هر گونه معرفت، 6 چنانکه شهادت ما بر مسیح در میان شما استوار گردید، 7 به گونهای که شما از هیچ عطایی بینصیب نیستید، در همان حال که مکاشفۀ خداوند ما عیسی مسیح را انتظار میکشید. 8 او شما را تا به آخر استوار نگاه خواهد داشت، تا در روز خداوندمان عیسی مسیح بَری از ملامت باشید. 9 امین است خدایی که شما را به رفاقت با پسرش، خداوند ما عیسی مسیح، فرا خوانده است. 10 ای برادران، به نام خداوند ما عیسی مسیح از شما تمنا دارم که با هم توافق داشته باشید و در میان شما تفرقه نباشد، بلکه در اندیشه و رأی با هم متحد باشید. 11 زیرا ای برادرانِ من، اهل خانۀ خْلوئه به من خبر دادهاند که در میان شما جدالهاست. 12 مقصود اینکه یکی از شما میگوید، «من به پولس تعلق دارم»؛ دیگری میگوید، «من متعلق به آپولس هستم»؛ یکی میگوید، «من به کیفا تعلق دارم»؛ و دیگری، که «من از آنِ مسیح هستم.» 13 آیا مسیح تقسیم شده است؟ آیا پولس بود که برای شما بر صلیب شد؟ و آیا به نام پولس تعمید گرفتید؟
قرنتس در یونان امروزی واقع شده است. پولس و آپولوس در فکر ساختن یک کلیسا در آنجا بودند. پولس در بشارت اولش به ترکیه آمد و در بشارت دوم خود به سمت اروپا رفت. در اعمال باب 18 در مورد آغاز کلیسای قرنتس صحبت می کند.
اعمال 18(1-11) :
1 پس از این، پولس آتن را ترک گفت و به قُرِنتُس رفت. 2 در آنجا با مردی یهودی، آکیلا نام، از مردمان پونتوس آشنا شد که با همسرش پْریسکیلا بهتازگی از ایتالیا آمده بود، زیرا کْلودیوسِ قیصر دستور داده بود که یهودیان همگی روم را ترک کنند. پولس به دیدار آنها رفت، 3 و از آنجا که او نیز مانند ایشان پیشۀ خیمهدوزی داشت، نزدشان ماند و به کار مشغول شد. 4 او هر شَبّات در کنیسه با یهودیان و یونانیان مباحثه میکرد و میکوشید آنان را مجاب سازد. 5 چون سیلاس و تیموتائوس از مقدونیه آمدند، پولس خود را به تمامی، وقف موعظۀ کلام کرده، به یهودیان شهادت میداد که عیسی همان مسیح است. 6 امّا چون با او بنای مخالفت گذاشتند و ناسزایش گفتند، به اعتراض، غبار جامهاش را تکاند و به آنها گفت: «خونتان بر گردن خودتان! من از آن مبرا هستم. از این پس، نزد غیریهودیان میروم.» 7 سپس از کنیسه تغییر مکان داد و به خانۀ تیتوس یوستوس رفت که شخصی خداپرست بود و در جوار کنیسه منزل داشت. 8 امّا کْریسپوس، رئیس کنیسه، با تمام اهل خانهاش به خداوند ایمان آوردند. همچنین بسیاری از اهالی قُرِنتُس چون پیام را شنیدند، ایمان آورده، تعمید گرفتند. 9 شبی خداوند در رؤیا به پولس گفت: «مترس! سخن بگو و خاموش مباش! 10 زیرا من با تو هستم و هیچکس دست خود را بر تو دراز نخواهد کرد تا گزندی به تو برساند، چرا که در این شهر مرا خلق بسیار است.» 11 پس، پولس یک سال و نیم در آنجا ماند و کلام خدا را به آنها تعلیم داد.
در این آیات می بینیم که پولس به کنیسه ها می رفت و با کمک عهد عتیق به یهودیانی که در کنیسه های آن شهر بودند بشارت می داد. بعد از مدتی یهودیانی که ایمان نیاورده بودند از او ناراحت شدند و او را از کنیسه بیرون کردند، بدین ترتیب پولس شروع کرد به غیر یهودیان بشارت بدهد. گفته شده است پولس در ساخت کلیسای قرنتس دست داشته و یک سال و نیم در آنجا مانده است.
همچنین بعد از پولس، آپولوس به آنجا رفته است که در اعمال باب 18 و 19 در مورد آن صحبت شده است.
اعمال 18(22-28) و 19(1-2) :
22در قیصریه از کشتی فرود آمده، به اورشلیم رفت و پس از دیدار با کلیسا، راهی اَنطاکیه شد. 23 چندی در آنجا ماند و باز عازم سفر شده، در سرتاسر دیار غَلاطیه و فْریجیه جا به جا میگشت و همۀ شاگردان را استوار میکرد. 24 در آن ایام، فردی یهودی، آپولس نام، از مردمان اسکندریه، به اَفِسُس آمد. او سخنوری ماهر بود و دانشی وسیع از کتب مقدّس داشت؛ 25 در طریق خداوند آموزش یافته بود و با حرارت روح سخن میگفت و بهدقّت دربارۀ عیسی تعلیم میداد، هرچند فقط از تعمید یحیی آگاهی داشت. 26 او دلیرانه در کنیسه به سخن گفتن آغاز کرد. چون پْریسکیلا و آکیلا سخنانش را شنیدند، او را به خانۀ خود بردند و طریق خدا را دقیق تر به وی آموختند. 27 چون آپولس قصد سفر به اَخائیه کرد، برادران تشویقش کردند و به شاگردان نوشتند که او را بهگرمی پذیرا شوند. چون آپولس بدانجا رسید، کسانی را که به واسطۀ فیض ایمان آورده بودند، یاری فراوان داد. 28 زیرا پیش روی همگان با یهودیان مباحثه کرده، عقاید آنان را با دلایل قوی رد میکرد، و با استناد به کتب مقدّس ثابت مینمود که عیسی همان مسیح است... 1 و امّا هنگامی که آپولس در قُرِنتُس بود، پولس پس از گذر از نواحی مرتفع مرکزی، به اَفِسُس رسید. در آنجا شاگردانی چند یافت 2 و از ایشان پرسید: «آیا هنگامی که ایمان آوردید، روحالقدس را یافتید؟» گفتند: «ما حتی نشنیدهایم که روحالقدس هست.»
در این آیات گفته شده است پولس کلیسا را بنا کرد ولی آپولوس هم در رشد کلیسا نقش داشته است و در مورد آپولوس توضیح می دهد که او اطلاعات بسیار زیادی از عهد عتیق داشته است و سخنور بسیار خوبی بوده است او همچنین خیلی خوب بشارت میداده است و پس از پولس به قرنتس رفته است. آپولوس نمونه خوبی برای ایمان است و دلیلی که آپولوس انقدر خوب بود این است که اطلاعات بسیار زیادی از کتاب مقدس داشته است. پولس و آپولوس افراد خیلی مهمی در کلیسای قرنتس بوده اند.
به نکته ای که در اول قرنتیان خواندیم برمی گردیم جایی که پولس در نامه اش خیلی از مشکلات را عنوان میکند. اولین مشکلی که عنوان می کند، چیست؟( وحدت و اتحاد کلیسا) و اتفاقی که در حال وقوع است این است که کلیسا در حال تبدیل شدن به تکه های مختلف و مخالف است. عده ای می گفتند من به پولس تعلق دارم و بعضی دیگر می گفتند من به آپولوس تعلق دارم و پولس از این اتفاق ناراحت است و می گوید من برای شما مصلوب نشدم و در نام من تعمید نگرفتهاید. این یک مشکل بزرگ است که کلیساها امروزه به فرقه های مختلف تبدیل شده اند به جای این که همگی دنبالهروی مسیح باشند و وقتی کسی می گوید من ارتدوکس یا پروتستان هستم، تمام این سخنان بی معنی هستند چرا که همه ما باید دنباله روی مسیح باشیم.
شب آخر قبل از اینکه عیسی به باغ جتسیمانی برود برای خیلی چیزها دعا می کند.
یوحنا 17(20-26) و 18(1) :
20«درخواست من تنها برای آنها نیست، بلکه همچنین برای کسانی است که به واسطۀ پیام آنها به من ایمان خواهند آورد، 21 تا همه یک باشند، همانگونه که تو ای پدر در من هستی و من در تو. چنان کن که آنها نیز در ما باشند، تا جهان ایمان آورد که تو مرا فرستادهای. 22 و من جلالی را که به من بخشیدی، بدیشان بخشیدم تا یک گردند، چنانکه ما یک هستیم؛ 23 من در آنان و تو در من. چنان کن که آنان نیز کاملاً یک گردند تا جهان بداند که تو مرا فرستادهای، و ایشان را همانگونه دوست داشتی که مرا دوست داشتی. 24 ای پدر، میخواهم آنها که به من بخشیدهای با من باشند، همانجا که من هستم، تا جلال مرا بنگرند، جلالی که تو به من بخشیدهای؛ زیرا پیش از آغاز جهان مرا دوست میداشتی. 25 «ای پدرِ عادل، دنیا تو را نمیشناسد، امّا من تو را میشناسم، و اینها دانستهاند که تو مرا فرستادهای. 26 من نام تو را به آنها شناساندم و خواهم شناساند، تا محبتی که تو به من داشتهای، در آنها نیز باشد و من نیز در آنها باشم.» ... 1 عیسی پس از ادای این سخنان، با شاگردانش به آن سوی درۀ قِدرون رفت. در آنجا باغی بود و عیسی و شاگردانش به آن درآمدند.
آخرین چیزی که عیسی در دعا هایش می گوید این است که همه ما با هم وحدت داشته باشیم و از ما میخواهد همان طور که او با پدرش متحد است ما هم با هم متحد باشیم وحدت شاگردان مسیح یعنی ما نشان دهنده علاقه خدا به ما است و اینکه عیسی را فرستاد تا برای ما مصلوب شود.
عیسی می دانست که شیطان هر کاری می کند تا انسان ها متحد نباشند و ما می توانیم این مشکل را از همان ابتدا که کلیسا درست شد ببینیم چرا که بین کلیساها تفرقه ایجاد شد ما نباید فرقه جدیدی درست کنیم بلکه باید دنبال روی مسیح باشیم و بسیار دیده می شود گروه هایی که با یکدیگر بد برخورد میکنند و این باعث تفرقه بین کلیسا می شود. ما هر جا که هستیم باید برای وحدت دعا کنیم نه مثل کلیسای قرنتس که به تکه های مختلف تقسیم شده بود ما باید تلاش کنیم که حقیقت را آموزش بدهیم و در عین حال وحدت داشته باشیم.
1 قرنتیان 1(14-25) :
14خدا را شکر میکنم که بهجز کْریسپوس و گایوس، هیچکس دیگر از شما را تعمید ندادم، 15 تا کسی نتواند بگوید به نام من تعمید یافتید. 16 البته خانوادۀ اِستِفاناس را نیز تعمید دادم؛ ولی به یاد ندارم کسی دیگر را تعمید داده باشم. 17 زیرا مسیح مرا نفرستاد تا تعمید دهم بلکه تا بشارت رسانم، ولی نه با حکمت سخنوری، مبادا قدرت صلیب مسیح بیاثر گردد. 18 زیرا پیام صلیب برای آنان که هلاک میشوند جهالت است، امّا برای ما که نجات مییابیم قدرت خداست. 19زیرا نوشته شده است: «حکمتِ حکیمان را نابود خواهم ساخت و فهم فهیمان را باطل خواهم گردانید.» 20 براستی، حکیم کجاست؟ عالِمِ دین کجاست؟ مباحثهگرِ این عصر کجاست؟ مگر خدا حکمت دنیا را جهالت نگردانیده است؟ 21 زیرا از آنجا که بنا بر حکمتِ خدا، دنیا نتوانست از طریق حکمتْ خدا را بشناسد، خدا چنان مصلحت دید که از راه جهالتِ موعظه، کسانی را که ایمان میآورند، نجات بخشد. 22 زیرا یهودیان خواستار آیتاند و یونانیان در پی حکمت، 23 ولی ما مسیح مصلوب را وعظ میکنیم که یهودیان را سنگ لغزش است و غیریهودیان را جهالت، 24 امّا فراخواندگان را، چه یهودی و چه یونانی، مسیحْ قدرت خدا و حکمت خداست. 25 زیرا جهالتِ خدا از حکمتِ انسان حکیمانهتر و ناتوانیِ خدا از قدرتِ انسان تواناتر است.
در آیه 13 پولس، سه سوال می پرسد و در این آیات به آنها پاسخ می دهد.
1) آیا مسیح تقسیم شده است؟ جواب واضح است نه!
2) و به افرادی که میگویند به پولس تعلق دارند میگوید آیا پولس برای شما مصلوب شده است؟ نه!
3) آیا به نام پولس تعمید گرفته اید؟نه!
پولس میگوید عیسی من را فرستاد تا مردم را بشارت بدهم، او مرا نفرستاد که کسی را تعمید بدهم و خیلی از افراد هستند که میگویند پیام صلیب دروغ است ولی واقعی است و یونانی ها و رومی های آن زمان به دنبال فلسفه بودند و اینکه یک یهودی برای آنها بمیرد و فدا شود تا آن ها نجات پیدا کنند در نظرشان احمقانه میرسید و یهودیان به دنبال نشانه های معجزه آسا بودند و برایشان سخت بود که این را درک کنند که مسیحی که منتظرش بودند روی یک تیرک چوبی مصلوب شود.
1 قرنتیان 1(26-31) :
26 ای برادران، وضع خود را، آن هنگام که خدا شما را فرا خواند، در نظر آورید. بیشتر شما با معیارهای بشری، حکیم محسوب نمیشدید؛ و بیشتر شما از قدرتمندان یا نجیبزادگان نبودید. 27 امّا خدا آنچه را که دنیا جهالت میپندارد، برگزید تا حکیمان را خجل سازد؛ و آنچه را که دنیا ضعیف میشمارَد، انتخاب کرد تا قدرتمندان را شرمنده سازد؛ 28 خدا آنچه را که این دنیا پَست و حقیر میانگارد، بلکه نیستیها را، برگزید تا هستیها را باطل سازد، 29 تا هیچ بشری در حضور او فخر نکند. 30 از اوست که شما در مسیحْ عیسی هستید، که از جانب خدا برای ما حکمت شده است، یعنی پارسایی، قدّوسیت و رهایی ما. 31 تا چنانکه آمده است: «هر که فخر میکند، به خداوند فخر کند.»
در آیه 24 عیسی قدرت خدا و حکمت خدا خوانده می شود. مسیحیان اولیه این را مرتبط می دانستند به چیزی که در امثال باب 8 در مورد حکمت خدا گفته شده است.امثال باب 8 در مورد حکمت بالا صحبت می کند و وقتی این آیات را می خوانیم به عیسی مسیح فکر میکنیم.
امثال 8(12-36) :
12 «من که حکمتم، با هوشمندی همخانهام و از دانش و دوراندیشی برخوردارم. 13 ترس خداوند، نفرت از بدی است؛ من از کبر و غرور، راه بد و زبان منحرف نفرت دارم. 14 مشورت و خردمندی از آنِ من است، من فهم و قوّت را در اختیار دارم. 15 به مدد من پادشاهان پادشاهی میکنند و حاکمان به عدالت حکم مینمایند. 16 به واسطۀ من، فرمانروایان حکم میرانند و نیز شریفان و جملۀ داورانِ عادل. 17 آنان را که دوستم دارند، دوست میدارم و آنان که مرا به جِدّ بجویند، مییابند. 18 دولت و جلال با من است، توانگریِ پایدار و عدالت. 19 میوۀ من از طلا نیکوتر است، از طلای ناب، و محصول من بِه از نقرۀ اعلاست. 20 در طریق پارسایی میخرامم، و در راههای عدالت گام میزنم. 21 به دوستدارانم، توانگری به میراث میبخشم و خزاینشان را مملو میسازم. 22 «خداوند مرا در آغازِ راه خویش تولد بخشید، پیش از کارهای خود در زمانهای قدیم. 23 من از ازل شکل گرفتم، در ابتدا، پیش از آغاز جهان. 24 آنگاه که هنوز ژرفاها نبود، من زاده شدم، زمانی که هیچ چشمۀ پرآبی وجود نداشت؛ 25 پیش از آنکه کوهها بر پا شوند، پیش از تپهها، من زاده شدم؛ 26 پیش از آنکه زمین و دشتها را بیافریند یا ذرهای از غبار جهان را. 27 آنگاه که آسمانها را استوار ساخت و افق را بر سطح ژرفا نشان گذاشت، من آنجا بودم؛ 28 آنگاه که ابرها را در بالا برنشانید و چشمههای ژرفا را استوار ساخت؛ 29 چون بر دریا حد قرار داد تا آبها از فرمان او تجاوز نکنند، و زمانی که بنیان زمین را نشان گذاشت. 30 آنگاه همچون معماری در کنار او بودم و هر روزه لذت بسیار میبردم، و همیشه در حضورش پایکوبی میکردم؛ 31 و پایکوبی من در جهانِ مسکونِ او و لذت من در بنیآدم بود. 32«پس حال، ای پسران، به من گوش فرا دهید؛ خوشا به حال آنان که طریقهای مرا نگاه دارند. 33 رهنمود را بشنوید و حکیم باشید و از آن غفلت مکنید. 34 خوشا به حال آن که به من گوش فرا دهد و هر روزه بر دروازههای من دیدبانی کند و بر دَرم به انتظار بنشیند. 35 زیرا هر که مرا یابد، حیات را یافته است و لطف خداوند شامل حالش میشود. 36 اما هر که از یافتنِ من درمانَد، بر جان خود زیان رسانده است و هر که از من نفرت کند، مرگ را دوست داشته است!»
تمام این آیات ما را به یاد مسیح میاندازد، عیسی قبل از همه خلق شده است و در خلق شدن بقیه چیزها دست داشته است و این آیات شباهت زیادی به «یوحنا 1(1) : در آغاز کلام بود و کلام با خدا بود و کلام، خدا بود» دارد.