استیفان در اعمال باب 7 با یادآوری تاریخ قوم یهود و رفتاری که یهودیان با پیامبران پیشین داشتند، درحالیکه از آنها انتقاد می کند، می گوید شما مانند پدرانتان هستید همانطور که آنها یوسف و موسی و پیامبران دیگر را نپذیرفتند، شما هم مسیح را نپذیرفتید و او را کشتید!
اعمال 7(9-11) :
9 اما پاتریارکها از حسد، یوسف را به مصر فروختند ولی خدا با او بود10 و او را از همه مصائبش رهانید، و او را حکمت بخشیده، در نظر فرعون عزیز گردانید، چندان که او را فرمانروای مصر و رئیس دربار خود ساخت. 11 آنگاه قحطی و مصیبتی عظیم بر سرتاسر مصر و کنعان عارض شد و پدران ما خوراک نیافتند.
هرچند استیفان به خاطر انتقادهایش سنگسار و کشته شد ولی با کمی دقت به سخنان او و بررسی داستان یوسف و عیسی متوجه می شویم داستان یوسف در عهد عتیق یک پیشگویی از آمدن عیسی مسیح بوده است و شباهت های بسیاری میان سرگذشت آنها وجود دارد، از جمله :
هر دو به عنوان فرمانروا توسط خداوند انتخاب شدند.
هر دو توسط یهودیان مورد قبول واقع نشدند.
هر دو در نهایت به سلطنت خود رسیدند.
ایرنئوس می گوید :
با این چیزها، مسیح نمونه ای تأیید و تصدیق شده بود که به دنیا آمد تا تصویری از یوسف را نشان دهد.
ترتولیان می کوید :
یوسف، همچنین تصویری از مسیح را مجسم می کند ... زیرا او توسط برادرانش رنج کشید و به مصر فروخته شد.
بررسی داستان یوسف :
یکی از 12 پسر یعقوب بود.
او به برادرانش در مورد یک رویا می گوید که در آن پدر، مادر و برادرانش به او تعظیم می کنند.
برادرانش ردای او را از تنش درآوردند، خون یک حیوان را روی ردا ریختند تا پدرشان باور کند که یوسف توسط یک حیوان وحشی کشته شده است.
برادرانش او را داخل یک چاه خشک انداختند و به بردگی فروخته شد.
وقتی برادر بزرگتر برمی گردد چاه خالی است.
یوسف به مصر می رود، با وسوسه مواجه می شود اما هیچ کار اشتباهی نمی کند با این حال به زندان انداخته می شود.
زمانی که یوسف در زندان است مسئول آنجا می شود.
او رویای پیشخدمت و نانوا را تعبیر می کند و به آنها می گوید که در آینده چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد.
سالها بعد پیشخدمت، یوسف را به یاد می آورد و او برای تعبیر رویای عجیب فرعون از زندان آزاد می شود.
سپس یوسف تحت نظر فرعون، فرمانروای مصر می شود و مسئولیت انبار غلات را بر عهده اش می گذارند تا در زمان قحطی مردم را تغذیه کند.
در دوران قحطی برای بار اول 10 برادر یوسف و برای بار دوم هر 11 برادرش به دیدارش می روند؛ یوسف خود را به آنها معرفی می کند و مایل است که آنها را ببخشد.
پدر و تمام خانواده اش به مصر می روند.
یوسف برادرانش را می بخشد.
شباهت های یوسف و عیسی :
1) هر دو پسران برگزیده و محبوب پدرانشان بودند.
2) هر دو گناهان برادرانشان را نشان می دهند.
3) برادران هر دوی آنها نمی خواستند همانطور که پیشگویی شده بود بر آنها فرمانروایی کنند.
4) هر دو به ازای سکه فروخته شدند.
5) بدن هر دو در یک گودال خاکی قرار داشت، یوسف در چاه و عیسی در یک مقبره!
6) رئوبن، اولین برادر از 12 برادر یوسف و پطرس اولین شاگرد از 12 شاگرد عیسی؛ هر دو به گودال های خاکی برگشتند و آنجا را خالی دیدند و مبهوت و متحیر گشتند.
7) هر دو از گودال خارج شدند تا به سفر بروند.
8) هر دو به زندان می افتند.
9) بعد از آزاد شدن از زندان، هر دو به جایگاه سلطنتی والایی رسیدند تا تمام قلمرو پادشاهی را فرمانروایی کنند.
10) اگر کسی نان می خواست باید نزد آن دو می رفت و آن دو از آنها می خواستند که همه چیز را رها کنند تا نان را به دست بیاورند.
11) هنگامی که آنها بر برادرانشان ظاهر می شوند، هر دو ابتدا به 10 نفر از آنها و سپس به هر 11 نفر خود را نشان می دهند.
درنامه اول پطرس 3(18-20) پطرس گفته است عیسی بعد از اینکه روی صلیب مرد به هاویه یعنی دنیایی که مردگان در انتظار رستاخیزند، رفت و در روز سوم از آنجا برگشت و رستاخیز کرد و اکنون در آسمانها و دست راست خداوند بر تخت سلطنت نشسته است.
با توجه به سخنان استیفان و بررسی داستان یوسف متوجه می شویم یوسف نبی و عیسی مسیح هر دو از یک الگو پیروی می کنند و زندگی یوسف نبی یک پیشگویی از زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی مسیح بوده است.