پیشگویی های شرقی عهد عتیق در مورد مصلوب شدن عیسی مسیح

خانه » آموزه هایی از مسیحیت » Why Believe In Jesus Prophecies » The Eastern Spread Of Christianity |  جولای 8, 2020

1 قرنتیان 15(3-4) :

3 زیرا من آنچه را که به من رسید، چون مهمترین مطلب به شما سپردم: اینکه مسیح مطابق با کتب مقدّس در راه گناهان ما مرد، 4 و اینکه دفن شد، و اینکه مطابق با همین کتب در روز سوّم از مردگان برخاست. 

در این آیات گفته شده است عیسی به خاطر گناهان ما بر روی صلیب مرد و دفن شد و سه روز بعد بر طبق کتاب مقدس از مردگان برخاست. وقتی پولس می گوید بر طبق کتاب مقدس منظور او کتاب یهودیان و تورات است.

 

زمانیکه از مسیحیان پرسیده می شود کدام یک از پیشگویی های کتاب مقدس در عهد عتیق به مصلوب شدن عیسی مسیح اشاره کرده است بعضی از مسیحیان به اشعیا باب 53 و بعضی دیگر به مزمور باب 22 اشاره می کنند ولی پیشگویی های بسیار زیادی در کتاب مقدس وجود دارد و این پیشگویی ها اهمیت زیادی دارند چون هزار سال قبل از تولد مسیح با جزئیات زیاد مرگ عیسی را توضیح می دهند. وقتی مسلمانان می‌گویند که مسیحیان کتاب مقدس را عوض کرده‌اند می توانیم با عهد عتیق به آنها ثابت کنیم که کتاب مقدس عوض نشده و تمام این چیزها در مورد مسیح پیشگویی شده بوده است. پس وقتی از این پیشگویی ها مطلع باشیم راحت تر می توانیم مردم را قانع کنیم و ایمانمان را با آنها در میان بگذاریم.

در قرآن سوره النساء آیات 155 تا 159 در مورد مصلوب شدن مسیح نوشته شده است. در سوره النساء محمد می گوید که عیسی را نکشتند  و مصلوبش نکردند و دو حالت بیشتر ندارد چنین چیزی یا اتفاق افتاده یا نیافتاده است؟ ولی اگر واقعاً عیسی مصلوب شده باشد تنها دروغگو بودن محمد ثابت می شود. اکنون چگونه می توانیم به یک مسلمان این را ثابت کنیم؟! باید به فرد مسلمان بگوییم که یکی از اناجیل مانند متی را بخواند تا متوجه شود عیسی چه کسی بوده است و سپس از او می پرسیم آیا باور داری عیسی روی صلیب مرده است؟ اگر آن شخص گفت نه این را باور ندارم که عیسی مرده است، ما این شواهد را به او نشان می دهیم.

یهودیان نمی توانستند بپذیرند که عیسی را مصلوب کرده‌اند و این به خاطر سخنی است که موسی گفته بود.

 

 تثنیه 21(22-23) :

22 «هرگاه مردی مرتکب جرمی شود که سزاوار مرگ باشد و کشته شود، و او را بر دار کشیده باشی، 23 جسدش در طول شب بر دار نماند، بلکه او را همان روز به خاک بسپارید؛ زیرا آن که بر دار آویخته شود، ملعون خداست. پس سرزمینی را که یهوه خدایتان به شما به ملکیت می ‌بخشد، نجس مسازید.

یهودیان باور ندارند مسیح را مصلوب کردند چون در این آیات گفته شده هر کسی که آویزان شده باشد توسط خدا ملعون شمرده می شود.

 

یک بحث و مجادله بین ژوستین شهید( مسیحی) و تریفوی یهودی وجود دارد. ژوستین شهید به تریفو توضیح می دهد مسیح باید طبق اشعیا باب 53 زجر می کشید و کشته می شد و تریفوی یهودی می‌گوید ما نمی‌توانیم این را بپذیریم که مسیح بدین‌گونه مرده است زیرا این روش توسط خدا لعنت شده است. شخص دیگری که در کتاب مقدس به همین طریق کشته شده هامون است( هامون کسی بود که در زمان بابل دستور داده بود تمام یهودیان را بکشند.)

یهودیان می گویند این تنها نمونه دیگری است که در کتاب مقدس آمده است و می گویند چطور ممکن است یک نفر به این مقدسی بدین طریق بمیرد و مسلمانان هم همین را می گویند که اگر او مسیح بوده نباید به این طریق می مرده است.

 

غلاطیان 3(13-14) :

13 مسیح به جای ما لعن شد و این‌گونه ما را از لعنت شریعت بازخرید کرد، زیرا نوشته شده که «هر که به دار آویخته شود ملعون است.» 14 او چنین کرد تا برکت ابراهیم در مسیحْ عیسی نصیب غیریهودیان گردد، و تا ما آن روح را که وعده داده شده بود، از راه ایمان دریافت کنیم.

در این آیات گفته شده است خدا می خواست عیسی مسیح بدین طریق بمیرد تا او به جای ما لعنت شود و ما آزاد شویم.

متی 27(32-56) :

32 هنگامی که بیرون می‌رفتند، به مردی از اهالی قیرَوان به نام شَمعون برخوردند و او را واداشتند صلیب عیسی را حمل کند. 33 چون به مکانی به نام جُلجُتا، که به معنی مکان جمجمه است، رسیدند، 34 به عیسی شراب آمیخته به زرداب دادند. چون آن را چشید، نخواست بنوشد. 35هنگامی که او را بر صلیب کشیدند، برای تقسیم جامه‌هایش، میان خود قرعه انداختند 36 و در آنجا به نگهبانیِ او نشستند. 37 نیز، تقصیرنامه‌ای بدین عبارت بر لوحی نوشتند و آن را بر بالای سر او نصب کردند: «این است عیسی، پادشاه یهود.» 38 دو راهزن نیز با وی بر صلیب شدند، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او. 39 رهگذران سرهای خود را تکان داده، ناسزاگویان 40 می‌گفتند: «ای تو که می‌خواستی معبد را ویران کنی و سه روزه آن را بازبسازی، خود را نجات ده! اگر پسر خدایی از صلیب فرود بیا!» 41 سران کاهنان و علمای دین و مشایخ نیز استهزایش کرده، می‌گفتند: 42 «دیگران را نجات داد، امّا خود را نمی‌تواند نجات دهد! اگر پادشاه اسرائیل است، اکنون از صلیب پایین بیاید تا به او ایمان آوریم. 43 او به خدا توکل دارد؛ پس اگر خدا دوستش می‌دارد، اکنون او را نجات دهد، زیرا ادعا می‌کرد پسر خداست!» 44 آن دو راهزن نیز که با وی بر صلیب شده بودند، به همین‌سان به او اهانت می‌کردند. 45 از ساعت ششم تا نهم، تاریکی تمامی آن سرزمین را فرا گرفت. 46 نزدیک ساعت نهم، عیسی با صدای بلند فریاد برآورد: «ایلی، ایلی، لَمّا سَبَقْتَنی؟» یعنی «ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی؟» 47 برخی از حاضران چون این را شنیدند، گفتند: «ایلیا را می‌خوانَد.» 48 یکی از آنان بی‌درنگ دوید و اسفنجی آورده، آن را از شراب تُرشیده پر کرد و بر سر چوبی نهاد و پیش دهان عیسی برد تا بنوشد. 49 امّا بقیه گفتند: «او را به حال خود واگذار تا ببینیم آیا ایلیا به نجاتش می‌آید؟» 50 عیسی بار دیگر به بانگ بلند فریادی برآورد و روح خود را تسلیم نمود. 51 در همان دم، پردۀ معبد از بالا تا پایین دو پاره شد. زمین لرزید و سنگها شکافته گردید. 52 قبرها گشوده شد و بدنهای بسیاری از مقدسین که آرَمیده بودند، برخاستند. 53 آنها از قبرها به در آمدند و پس از رستاخیز عیسی، به شهر مقدّس رفتند و خود را به شمار بسیاری از مردم نمایان ساختند. 54 چون فرماندۀ سربازان و نفراتش که مأمور نگهبانی از عیسی بودند، زمین‌لرزه و همۀ این رویدادها را مشاهده کردند، سخت هراسان شده، گفتند: «براستی او پسر خدا بود.» 55 بسیاری از زنان نیز در آنجا حضور داشتند و از دور نظاره می‌کردند. آنان از جلیل از پی عیسی روانه شده بودند تا او را خدمت کنند. 56 در میان آنها مریم مَجدَلیّه و مریم مادر یعقوب و یوسف، و نیز مادر پسران زِبِدی بودند.

در این آیات جزئیات مصلوب شدن عیسی از زبان متی گفته شده است.

یوحنا 19(28-37) :

28آنگاه عیسی آگاه از اینکه همه چیز به انجام رسیده است، برای آنکه کتب مقدّس تحقق یابد، گفت: «تشنه‌ام.» 29 در آنجا ظرفی بود پر از شراب ترشیده. پس اسفنجی آغشته به شراب بر شاخه‌ای از زوفا گذاشته، پیش دهان او بردند. 30 چون عیسی شراب را چشید، گفت: «به انجام رسید.» سپس سر خم کرد و روح خود را تسلیم نمود. 31 آن روز، روز ’تهیه‘ بود، و روز بعد، شَبّات بزرگ. از آنجا که سران یهود نمی‌خواستند اجساد تا روز بعد بر صلیب بماند، از پیلاتُس خواستند تا ساق پاهای آن سه تن را بشکنند و اجسادشان را از صلیب پایین بیاورند. 32 پس سربازان آمدند و ساق پاهای نخستین شخص و آن دیگر را که با عیسی بر صلیب شده بود، شکستند. 33 امّا چون به عیسی رسیدند و دیدند مرده است، ساقهای او را نشکستند. 34 امّا یکی از سربازان نیزه‌ای به پهلوی او فرو برد که در دم خون و آب از آن روان شد. 35 آن که این را دید، شهادت می‌دهد تا شما نیز ایمان آورید. شهادت او راست است و او می‌داند که حقیقت را می‌گوید. 36 اینها واقع شد تا کتب مقدّس به حقیقت پیوندد که: «هیچ‌یک از استخوانهایش شکسته نخواهد شد،» 37و نیز بخشی دیگر از کتاب که می‌گوید: «بر آن که نیزه‌اش زدند، خواهند نگریست.»

در این آیات جزئیات مصلوب شدن عیسی از زبان یوحنا بازگو شده است.

تریفوی یهودی به ژوستین شهید می گوید از طریق کتاب مقدس به من ثابت کن که مسیح باید بدین طریق می مرد. ژوستین شهید اولین کاری که می کند این است که به یک داستان در کتاب خروج مراجعه می کند. این داستان مربوط به زمانی است که یهودیان در بیابان آواره و سرگردان بودند.

اولین مثال برای اثبات :

خروج 17(8-14) :

8 سپس عَمالیق آمدند و در رِفیدیم با اسرائیل جنگ کردند. 9 موسی به یوشَع گفت: «مردانی برای ما برگزین و به مصاف عَمالیق بیرون رو. فردا من با عصای خدا به دستم بر بالای تپه خواهم ایستاد.» 10 پس یوشَع طبق دستور موسی به جنگ عَمالیق رفت و در این ضمن موسی، هارون و حور به بالای تپه برآمدند. 11 هرگاه موسی دستانش را برمی‌افراشت اسرائیل پیروز می‌شدند، و هرگاه دستانش را پایین می‌آورد، عَمالیق چیره می ‌شدند. 12 اما دستان موسی خسته شد؛ پس سنگی برگرفته زیر موسی نهادند و او بر آن بنشست. هارون و حور نیز یکی از این سو و دیگری از آن سو دستانش را نگاه داشتند. بدین ‌سان دستان موسی تا غروب آفتاب استوار ماند 13و یوشَع به دَمِ شمشیر بر لشکر عَمالیق چیره شد. 14 آنگاه خداوند به موسی گفت: «این را به یادگار در کتاب بنویس و آن را به گوش یوشَع بخوان، زیرا من یاد عَمالیق را به‌کل از زیر آسمان محو خواهم کرد.»

این داستانی است که توضیح می‌دهد مسیح چگونه میمیرد. زمانی که دشمنان به یهودیان حمله کردند خدا به موسی گفت اینگونه دعا کن! خدا به موسی نگفت زانو بزن یا سجده کن برعکس گفت بالای کوه برو، بایست و دستانت را به شکل صلیب بالا ببر و این حرکت را تمام روز انجام بده تا جنگ مقابل عمالیق را پیروز شوید. چرا خدا به موسی گفت این کار را بکند و دستانش را به شکل صلیب بین دو مرد دیگر بالا بگیرد؟

ژوستین شهید به تریفوی یهودی می‌گوید به نظر تو چرا خدا به موسی گفت باید این حرکت را انجام بدهد و این داستان را برای آیندگان بنویسد؟ قطعاً خدا قصد داشت از طریق زندگی موسی، توضیح بدهد که قومش توسط صلیب و دو مرد در دو طرفش نجات پیدا می کنند. این داستان 1400 سال قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاده است. خدا گفته بود پیامبری مانند موسی را برمی‌گزیند و همه باید به فرمان های گوش بدهند؛ عیسی مانند موسی بود چون این حرکت را تمام روز انجام داد.

دومین مثال برای اثبات :

مثال دیگری که ژوستین شهید برای تریفوی یهودی بیان می‌کند در یوحنا باب 3 می باشد.

یوحنا 3(14-17) :

14 همان‌گونه که موسی آن مار را در بیابان برافراشت، پسر انسان نیز باید برافراشته شود، 15 تا هر که به او ایمان آوَرَد، حیات جاویدان داشته باشد. 16 «زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد. 17 زیرا خدا پسر را به جهان نفرستاد تا جهانیان را محکوم کند، بلکه فرستاد تا به واسطۀ او نجات یابند.

در آیه 14 گفته شده است: «همانگونه که موسی آن مار را در بیابان برافراشت پسر انسان باید برافراشته شود.»

فقط زمانی می توانیم این سخن عیسی را درک کنیم که بدانیم منظور او چه بوده است. داستان مار برنجین برای یهودیان در بیابان اتفاق افتاد. این داستان در اعداد باب 21 گفته شده است. ما در این داستان می بینیم که مردم در حال گناه هستند و خدا مارهای سمی را می فرستد تا مردم را نیش بزنند و آنها بمیرند سپس مردم از موسی می‌خواهند که واسطه شود و از خدا کمک بخواهد. وقتی موسی این کار را میکند خدا یک کار عجیب از آنها می خواهد همانطور که به خاطر دارید مردم بنی اسرائیل وقتی گوساله سامری را ساختند به دردسر زیادی دچار شدند چراکه در ده فرمان، فرمان دوم گفته است هیچ تصویری از حیوانات نسازید ولی در داستان مار برنجین خدا فرمان می دهد یک مار برنجین بسازید بر روی یک چوب قرار دهید و هر کسی که مار او را گزیده است به آن مار نگاه کند شفا پیدا میکند. بدین طریق کسانی که با مار گزیده شده بودند با نگاه کردن به مار برنجین نجات پیدا می کردند. در اینجا عیسی می گوید همان اتفاقی که در بیابان افتاد و مار برافراشته شد پسر انسان هم باید برافراشته شود تا همه مردم نجات پیدا کنند و مار همیشه نشانه ابلیس بوده است پس وقتی مار انسان ها را نیش می زد یعنی انسان ها را آلوده به گناه می کرده است و وقتی مردم می مردند یعنی از نظر روحانی کشته می‌شدند و این تصویر عیسی است که روی صلیب لعنت می شود.

یوحنا 12(32-33) :

32 و من چون از زمین برافراشته شوم، همه را به سوی خود خواهم کشید.» 33 او با این سخن، به چگونگی مرگی اشاره می‌کرد که انتظارش را می‌کشید.

در این آیات گفته شده است و وقتی پسر انسان برافراشته شد همه دنیا به او نگاه می کنند و بدین طریق نجات می یابند.

سومین مثال برای اثبات :

پیدایش 17(15-22) :

15و نیز خدا به ابراهیم فرمود: «و اما همسرت سارای! دیگر نام او را سارای مخوان؛ بلکه نام او سارا خواهد بود. 16 من او را برکت خواهم داد، و نیز پسری از او به تو خواهم بخشید. من او را برکت خواهم داد و از او قومها به وجود خواهم آورد؛ پادشاهان قومها از او پدید خواهند آمد.» 17 ابراهیم به روی در‌افتاد و خندید و در دل خود گفت: «آیا مرد صد ساله را پسری زاده شود؟ آیا سارا در نود سالگی بزاید؟ » 18 و ابراهیم به خدا گفت: «کاش که اسماعیل در حضور تو زندگی کند! » 19 اما خدا گفت: «نه، بلکه همسرت سارا پسری برای تو خواهد زاد که تو باید او را اسحاق بنامی. من عهد خود را با او استوار خواهم ساخت، که برای نسل او پس از او، عهدی جاودانی خواهد بود. 20 و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت کردم: اینک او را برکت داده، بارور خواهم ساخت و او را بسیار بسیار کثیر خواهم گردانید. او پدر دوازده رهبر خواهد بود، و قومی بزرگ از وی پدید خواهم آورد. 21 اما عهد خویش را با اسحاق استوار خواهم ساخت، که سارا او را سال دیگر در همین وقت برای تو خواهد زاد.» 22 و چون خدا سخنش را با ابراهیم به پایان برد، از نزد وی بالا رفت.

در این آیات خدا واضح می گوید که عهد من با اسحاق استوار باقی می ماند نه با اسماعیل! و خیلی واضح گفته است پسرت اسحاق که او را خیلی دوست می داری با خود ببر نه اسماعیل را!

 

 

پیدایش 22(1-18) :

1 و اما ایامی چند پس از این وقایع، خدا ابراهیم را آزموده، بدو فرمود: «ای ابراهیم!» پاسخ داد: «لبیک!» 2 گفت: «پسرت را که یگانه پسر توست و او را دوست می‌داری، یعنی اسحاق را برگیر و به سرزمین موریا برو، و او را در آنجا بر یکی از کوه‌هایی که به تو خواهم گفت، چون قربانی تمام‌سوز تقدیم کن.» 3 پس، صبح زود، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را زین کرد و دو تن از نوکران خویش را با پسرش اسحاق برگرفته، هیزم برای قربانی تمام‌سوز شکست و به سوی جایی که خدا به او گفته بود، روانه شد. 4 روز سوّم، ابراهیم چشمانش را برافراشت و آنجا را از دور دید. 5 آنگاه به نوکرانش گفت: «شما همین جا نزد الاغ بمانید تا من با پسر بدان‌جا برویم، و پرستش کرده، نزد شما باز آییم.» 6 ابراهیم هیزم قربانی تمام‌سوز را برگرفته، بر پسر خویش اسحاق نهاد، و آتش و چاقو را به دست خود گرفت، و هر دو با هم می‌رفتند. 7 و اما اسحاق به پدرش ابراهیم گفت: «پدر؟» پاسخ داد: «بله، پسرم؟» گفت: «این از آتش و هیزم، ولی برۀ قربانی تمام‌سوز کجاست؟» 8 ابراهیم پاسخ داد: «پسرم، خدا برۀ قربانی را برای خود فراهم خواهد کرد.» پس هر دو با هم می ‌رفتند. 9 چون به جایی که خدا به ابراهیم گفته بود رسیدند، او در آنجا مذبحی بنا کرد و هیزم بر آن چید، و پسرش اسحاق را بسته، او را بر مذبح، روی هیزم گذاشت. 10 آنگاه دست دراز کرد و چاقو را گرفت تا پسر خود را ذبح کند. 11 اما فرشتۀ خداوند از آسمان وی را ندا در داد: «ابراهیم! ابراهیم!» پاسخ داد: «لبیک!» 12 فرشته گفت: «دست بر پسر دراز مکن و کاری با او نداشته باش! اکنون می ‌دانم که از خدا می‌ترسی، زیرا پسرت، آری یگانه پسرت را، از من دریغ نداشتی.» 13 ابراهیم سر بلند کرد و پشت سرش قوچی را دید که با شاخهایش در بوته‌ای گرفتار شده بود. ابراهیم رفته، قوچ را گرفت و آن را به جای پسرش، چون قربانی تمام‌ سوز تقدیم کرد. 14 پس ابراهیم آن مکان را ’خداوند فراهم خواهد کرد‘ نامید. و تا امروز نیز گفته می‌شود: «بر کوهِ خداوند، فراهم خواهد شد.» 15 فرشتۀ خداوند بارِ دوّم ابراهیم را از آسمان ندا در داد 16 و گفت: «خداوند می‌فرماید: به ذات خودم سوگند، از آنجا که این کار را کردی و پسرت را که یگانه پسر توست دریغ نداشتی، 17 به‌یقین تو را برکت خواهم داد و نسلت را همچون ستارگان آسمان و مانند شنهای کنارۀ دریا کثیر خواهم ساخت. نسل تو دروازه‌های دشمنانشان را تصرف خواهند کرد، 18و به واسطۀ نسل تو همه قومهای زمین برکت خواهند یافت، زیرا به صدای من گوش گرفتی.»

در این آیات چندین نکته مختلف وجود دارد که ثابت میکند عیسی مصلوب شده است. پدر یعنی ابراهیم، پسر مورد علاقه اش را قربانی میکند چوب ها را روی شانه او می گذارد و او را به بالای کوه می برد اسحاق روی چوب قرار داده می شود دست و پاهای او بسته می شود و قرار است روی چوب قربانی شود. خدا می‌خواست ابراهیم را امتحان کند و ببیند که آیا پسرش را برای خدا قربانی می‌کند یا نه! و زمانی که مطمئن می‌شود که ابراهیم این کار را می‌کند یک قوچ برای او می فرستد تا به جای اسحاق قربانی کند.

بین داستان قربانی شدن اسحاق و عیسی چند شباهت وجود دارد:

1) عیسی همانند اسحاق صلیبش را که از جنس چوب است بر روی شانه اش حمل می کند.

2) همانطور که قوچ به جای اسحاق قربانی میشود عیسی هم به جای ما قربانی شد.

به خاطر کار ابراهیم، خدا به ابراهیم وعده می دهد که «نسل تو مانند ستاره های آسمان و شن های کنار دریا کثیر خواهد شد و از طریق تو تمام ملت ها برکت می گیرند.» داستان قربانی شدن اسحاق شباهت بسیار زیادی با عیسی مسیح دارد چرا که پسر محبوب خدا هم روی چوب به جای دیگران قربانی شد.

 

چهارمین مثال برای اثبات :

 

خروج 12(1-14) :

1 خداوند در سرزمین مصر به موسی و هارون گفت: 2 «این ماه برای شما سرِ ماهها یعنی اوّلین ماه سال باشد. 3 به همۀ جماعت اسرائیل بگویید در روز دهمِ این ماه، هر مرد باید بره‌ای برای اهل خانه‌اش برگزیند، برای هر خانه‌وار یک بره. 4 اگر شمار افراد خانه‌واری برای یک بره کم باشد، بره را با همسایۀ مجاور خود قسمت کنند، و تعداد افراد را در نظر بگیرند. بر حسب مقداری که هر کس می‌خورد باید بره را حساب کنید. 5 برۀ شما باید بی‌عیب باشد و نَرینۀ یک ساله. از گوسفندان یا بزها آن را بگیرید. 6 تا روز چهاردهم این ماه از آن نگهداری کنید، و هنگام عصر تمام جماعت اسرائیل بره‌های خود را ذبح کنند. 7 آنگاه مقداری از خون را گرفته، آن را بر دو تیر عمودی و بر سردرِ خانه‌هایی که در آن به خوردن آنها مشغولند، بمالند. 8 گوشت را همان شب بر آتش کباب کنند و با نانِ بی‌خمیرمایه و سبزیجات تلخ بخورند. 9 گوشت را خام یا آب‌پز نخورید، بلکه آن را با کله، پاچه و درون شکمش روی آتش کباب کنید. 10 چیزی از آن را تا صبح نگاه مدارید و اگر چیزی تا صبح باقی ماند، بر آتش بسوزانید. 11 آن را بدین‌گونه بخورید: کمربندهای خود را ببندید، کفش به پا کنید و عصا به دست بگیرید. شتابان بخورید که این پِسَخ خداوند است. 12 در همان شب، من از سرزمین مصر عبور خواهم کرد و هر نخست ‌زاده را در سرزمین مصر، اعم از انسان و چارپا، خواهم زد و بر همۀ خدایان مصر داوری خواهم کرد. من خداوند هستم. 13 آن خون نشانه‌ای خواهد بود برای شما بر خانه‌هایی که در آن به سر می‌برید: خون را که ببینم از شما خواهم گذشت، و آنگاه که مصر را بزنم، کوچکترین بلایی بر شما نخواهد آمد. 14 «این روز برای شما روز یادبود باشد؛ در آن برای خداوند عیدی نگاه دارید. نسل اندر نسل آن را به عنوان فریضه‌ای ابدی جشن بگیرید.»

در این آیات داستان زندگی یهودیان آمده است زمانی که خدا به آنها دستور می‌دهد یک بره را قربانی کنند و برای این کار به آنها دستور العملی می‌دهد که استفاده کنند. خدا می گوید باید یک بره ی نرینه بدون نقص را انتخاب کنید و آن را غروب عید پسخ قربانی کنید، خون بره را روی چهارچوب خانه بمالید و با خانواده هایتان داخل خانه بمانید و بره را بخورید. خدا می‌گوید فرشته مرگ را خواهم آورد و نخست زاده هر خانواده را خواهم گشت به جز آنهایی که خون بره را روی چهارچوب در خانه خود دارند همچنین خدا می گوید زمانی که بره را می خورید استخوان هایش را نشکنید و فرمان می‌دهد که هر سال باید این کار را انجام دهید و ما می بینیم که در کتاب مقدس در جاهای مختلفی به عیسی به عنوان بره خدا اشاره شده است؛ در یوحنا باب 1 آیه 29 یحیی می‌گوید: «این است برای خدا که گناه از جهان بر می گیرد.» در اول پطرس گفته شده عیسی بره بدون نقص خدا بود و در اول قرنتیان باب 5 پولس می‌گوید بره خدا قربانی شده است و ما اکنون باید خمیرمایه را از خانه هایمان بیرون بریزیم. همچنین در کتاب خروج گفته شده وقتی بره را قربانی می کنید خمیر مایه ها را به مدت هفت روز از خانه هایتان دور کنید، پولس به گناه زنا اشاره می‌کند و می‌گوید باید خمیر مایه (گناه) را از خانه هایمان (زندگیمان) دور کنیم.

شباهت های عیسی و بره عید پسخ :

1) عیسی بره نرینه بدون نقص است.

2) عیسی در غروب روز شبات کشته می شود.

3) ما با کمک خون بره نجات پیدا می کنیم.

4) مسیحیان اولیه در آن روز نان و شراب می خوردند که نشان دهنده گوشت و خون عیسی بوده است.

5) همچنین خدا هنگام قربانی کردن بره عید پسخ  به یهودیان دستور می دهد هیچ یک از استخوان های بره نباید شکسته شود. این اتفاق 1400 سال قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاده است چرا که زمانی که عیسی مصلوب شد، استخوان دو نفری که در دو طرف عیسی بودند را شکستند ولی وقتی به عیسی رسیدند عیسی مرده بود، پس فقط نیزه را درون پهلوی او فرو کردند.

 

ما هم باید از همین شیوه ای که ژوستین شهید مصلوب شدن عیسی مسیح را برای تریفوی یهودی اثبات کرد استفاده کنیم و مصلوب شدن عیسی مسیح را به کسانی که باور ندارند ثابت کنیم.

درس های مرتبط